گزارش تاریخ|آمریکا پس از کودتای ۲۸ مرداد چگونه توانست بر نفت ایران مسلط شود؟
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم ـ 29 مهرماه 1333، روزی است که در آن یک قرارداد مهم و سرنوشتساز نفتی در مجلس شورای ملی ایران به تصویب رسید. هرچند برای همگان واضح است که تاریخ معاصر ایران با نفت گره خورده است، اما دنبال کردن ماجرای نفت در ایران تا رسیدن به این تاریخ و تصویب کنسرسیوم، نیازمند دانستن سابقه قراردادهای نفتی ایران، ملی شدن صنعت نفت، کودتای 28 مرداد و در نهایت رسیدن به تصویری از وابستگی ایران در عصر پهلوی است؛ وابستگی که از اقتصاد و نفت آغاز شد اما پیامدهای تاریخی و سیاسی داشت. وابستگی که میتوان گفت به خاطر تاثیر همهجانبهاش در تمام شئون مادی و معنوی زندگی ایرانیان و کشیده شدن دامنهاش به بحثهای اجتماعی و فرهنگی، مهمترین عامل شوریدن مردم و وقوع انقلاب اسلامی در سال 57 بود.
اعتراض به این وابستگی و تحقیر ملی یک بار در دهه بیست شمسی به خاطر تجارب تلخ اشغال در دو جنگ جهانی و قحطیها و تماشای تاراج منابع مملکت به دست انگلیسیها به اوج خود رسیده بود و ملتی که میدید در تمام مناطق نفتخیز و ادارات شرکت نفت کمتر از 30 نفر کارمند عالی رتبه ایرانی وجود دارد، به دنبال راهی برای قطع دست بیگانگان رفت. بنابراین صنعت نفت با تلاشهای فراوان ملی شد تا نخستین گام برای بومیکردن این صنعت برداشته شود.
اما شوربختانه کودتای آمریکایی-انگلیسی 28 مرداد 32 نگذاشت ایران دمی در هوای آزادی نفس بکشد و پس از کودتا، دولت زاهدی قرارداد نفتی را با مجموعهای از شرکتهای نفتی بینالمللی امضا کرد و تیر خلاصی بر آزادیخواهی و استقلالطلبی ایرانی زد. این قرارداد که به "قرارداد کنسرسیوم" معروف است، خط بطلانی بر نهضت ملی کردن صنعت نفت و عقبگردی به دوران قبل از ملی شدن بود، با این تفاوت که این بار میهمانان سر سفره نفت ایران بیشتر و حریصتر شده بودند.
پس از کودتای 28 مرداد، رابطه با انگلیس به دلیل قضایای ملی شدن صنعت نفت تیره و تار بود، احساسات ملیگرایانه درباره نفت هنوز وجود داشت، شاه بابت حفظ سلطنتش به آمریکا مدیون شده بود و خزانه کشور هم به علت وقفه چهار ساله در فروش نفت به شدت خالی بود. به نوعی میتوان گفت دست ایران از هر نظر زیر ساطور غربیها بود. بدیهی است که آنها هم این فرصت را مغتنم شمردند و در یک سال پس از کودتا، بحث طرف حساب شدن شرکتهای بزرگ نفتی با ایران و تنظیم قراردادهای آن با ظاهری نزدیک به ملیسازی نفت را به مرحله تصویب در مجلس ایران رساندند. البته این مهم بدون تلاشهای بی وقفه فضلالله زاهدی (عامل اصلی کودتای 28 مرداد و نخستوزیر ایران پس از کودتا) برای احیای روابط با انگلیس و دخالت دادن آمریکا در حل مشکلات ایران میسر نبود. دیگر فرد موثر در این ماجرا، علی امینی بود وزیر اقتصاد دولت مصدق که حالا به اجبار آمریکاییها و به رغم ابراز مخالفت شاه، در وزارت دارایی دولت کودتا قرار گرفت تا مذاکرات نفتی را با سفیر وقت آمریکا در ایران (هندرسون) انجام دهد. آمریکا پس از قرار دادن این دو مهره مطمئن خود (زاهدی و امینی) در بازی یک کمک اضطراری 45 میلیون دلاری در تاریخ 5 سپتامبر 1953، به ایران کرد تا دولت ایران را سادهتر تطمیع نماید. شاه ایران نیز به سادگی به این قرارداد تن داد، زیرا ترسی همراه با تنفر از انگلستان داشت. تجربه تحقیر پدرش به دست انگلیسیها و بیم از دست دادن تاجوتخت باعث میشد خود و کشورش را بیش از حد به حمایتهای آمریکا متکی نماید. او برای حفظ جایگاهش، بیش از اینکه به قدرت مردم و دیپلماسی نخستوزیران و مجلس خود متکی باشد، به حمایت آمریکاییها دل بسته بود. آمریکا نیز آگاهانه از این ظرفیت استفاده کرد.
آمریکا در ماجرای کنسرسیوم با یک تیر چند نشان زد. او در ابتدا توانست به تسلط همهجانبه انگلیس بر نفت ایران پایان بخشد و با سهم مساوی با او رقابت کند. علاوه بر بهره اقتصادی، آمریکا دولتهای اروپایی را هم وارد بازی کرد تا با سود بردن از نفت ایران و احیای اقتصادهای بیمارشان پس از جنگ جهانی دوم، در دامن کمونیسم نیافتند.کمونیسمستیزی و دوقطبیسازی جهان، سیاست عمده خارجی آمریکا در آن دوران بود که در مورد ایران به این شکل محقق شد. ایرانیها خوشحال بودند که با حمایت آمریکا معضل فروش نفت پس از 4 سال حل شده است و میتوانند خزانه خالی کشور را پر کنند. غافل از اینکه با تصویب کنسرسیوم و قبول تبعات آن، از چاله به چاه افتادند. آمریکا پیروز اصلی کودتای 28 مرداد، بازیگر اصلی تحولات خاورمیانه شد، حضورش را در ایران قویتر کرد، پهلوی را به خود مدیون ساخت و رابطهای را که در آغاز اقتصادی و نفتی بود، در سالهای پایانی سلطنت پهلوی به رابطهای امنیتی و تسلیحاتی تبدیل کرد.
این قراداد کاملا استعمارگرانه اجرا میشد و ایران هیچ نظارتی بر میزان استخراج یا قیمتگذاری نداشت. تنها به عنوان یک نمونه، کنسرسیوم درمدت 9 سال فعالیت خود یعنی تا سال 1963 بیش از 340 میلیون تن نفت استخراج کرد. این مقدار بیش از مقدار نفتی بود (325 میلیون تن) که کمپانی بریتیش پترولیوم طی پنجاه سال فعالیت خود در ایران نفت از ایران استخراج کرده بود. میزان نفتی که در تمام این مدت توسط شرکت ملی نفت ایران استخراج شد فقط 250 الی 260 هزار تن بو